شهریور است و رفته شور عشق از سر
افتاده این شب ها غرور عشق از سر
تنها به یُمن بادهای تند پاییز
روشن شده در دل تنور عشق از سر
منظورم از پاییز در عنوان، فصل پاییز نیست
چرا که از نظر من فصل ها فرقی ندارند. حتی بین ماههای سال هم تفاوت خاصی نمی بینم به جز ماه جمادی الاولی که بزرگتر از بقیه ماه ها است و وقتی در انتهای شب مهتابی بیدار می شوی حس میکنی ماه به آن بزرگی دارد با شیب ملایمی آرام سُر می خورد به سمت خانه شما.
پاییز برای من مصداق دوستی است که به خاطر اخلاق ناخوب خودم او را رنجیده خاطر ساختم و دوستی ما به ظاهر تمام شد. ولی ارادت ما همچنان باقی است.
در ضمن در مورد ماه جمادی الاولی هم (اسکلتون کردم)
پ.ن: دارم کامنتهای قبلی شما محترمان را پاسخ می دهم
درباره این سایت