هشتم، گاهی ممکن است علّت غیبت «بی‌التفاتی» باشد؛ یعنی نفس انسان هنوز مؤدّب به آداب الهی نشده است، ولی می‌خواهد خودش را در آن صِراط قرار بدهد؛ چون راهش را نمی‌داند، راه را اشتباه می‌رود.

 

[این مطلب(که به برشماری نواقص شخصی ما که منجر به غیبت کردن می‌شود می پردازد) را به خاطر همین جمله بالا بازنشر کردم. چون اگر کسی در پی این است که آدم بهتری باشد باید دقت خودش را در رفتار و افکارش بیشتر کند: بخوانید]

فرض کنید انسان شنیده یا دیده است که برادر مؤمنی مرتکب خلافی شده است یا نقصی بر او وارد شده که ممکن است هر نوع نقصی از جمله نقص بدنی باشد؛ مثلاً «پیسی» گرفته است. انسان واقعاً هم دلش برای او سوخته است؛ چه در بُعد دینی‌اش و چه در بُعد غیر دینی‌اش باشد، تفاوتی نمی‌کند. مثلاً به او ضربه مالی خورده است. هر چه هست، انسان می‌خواهد دلسوزی بکند، از روی غصّه خوردن برای اندوه و غمی که او پیدا کرده است، بی اختیار پشت سرش می‌ گوید: لااله الا الله! این کار را کرده است. بعد شروع به گفتن می‌کند.

 

دلسوزی هم می‌کند و واقعاً نمی‌خواهد طرف را بکوبد. می‌گوید: فلانی دستش آلوده به این کار شده است و دروغ هم نمی‌گوید. واقعاً به اصطلاح «ته دلش هم سوخته است» و خلافکاری او یا نقصی را که بر او وارد شده است، می‌گوید.

 

تذکّری بدهم. این نوع از غیبت را که بیان کردم، گاهی به صورت منافقانه است و نمی‌خواهیم آن را بگوییم؛ یعنی گاهی انسان می‌خواهد طرف را بکوبد، ولی در این قالب آن را می‌ریزد. نفس، خیلی خبیث است؛ «اخبث خبائث» است. این نفس شیطانی است و در حالی که می‌خواهد عیب برادر مؤمنش را بازگو کند، آن را در این قالب می‌گوید. او قیافهٔ دلسوزانه، مَغموم و مَهمومی می‌گیرد، امّا همۀ این‌ها صحنه‌سازی است، برای اینکه عیب او را بگوید. این حالت از بد‌ترین انواع غیبت است. خدا چنین کسی را هدایت کند. دروغ هم می‌گوید و اصلاً هدایت او را نمی‌خواهد.

 

گاهی هم در قالب دعا می‌ریزد. این حالت را نمی‌خواستم بگویم. موردی را می‌گویم که انسان واقعاً دلش می‌سوزد، غصّه می‌خورد، مغموم، مهموم و ناراحت است، ولی اسم طرف را می‌برد و می‌گوید: چرا این کار را کرد و چرا این‌گونه شد! واقعاً وقتی انسان «چرا» می‌گوید، دلش می‌سوزد. باید یکی به او بگوید: «تو آمدی ثواب کنی، خودت را کباب کردی.» اگر این غصّه خوری را در درون داشتی و نهفته بود، چقدر اجر داشت؟!، چون مؤمن نسبت به برادر مؤمنش باید همین‌گونه باشد. چقدر آن ناراحتی‌های درونی برای تو اجر داشت. همین که اسمش را بردی، او را مُعرفی کردی و عیب او را به طرف مقابل گفتی، غیبت شد. شیطان است دیگر، ثواب را به عقاب تبدیل کرد.

 

 

پ.ن: سخنان فوق بخشی از توضیحات اخلاقی آیت الله مرحوم شیخ مجتبی تهرانی است که با عنوان بحثی پیرامون غیبت  منتشر شده است.(بخوانید و بشونید)

پ.ن: تحلیل منشاء این خصیصه ی رفتاری  به طور مفصل خیلی برایم جالب بود؛ مخصوصا اینکه همه از یک روایت معصوم استخراج شد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یادداشت های شخصی مرکز بزرگ دانلود jax8225uk news Machine Room Elevator manufacturers اسرار کیهان و عالم هستی تامین تجهیز مولد نور مهتاب عکاسی مستند خرید اینترنتی