من وقتی در حال رانندگی هستم پاسخ کامنت‌ها رو بلند و شمرده تکرار می‌کنم تا گوشی تایپ کنه آخرش باز با حدس های بی ربطش! آبروی آدم رو می‌بره! مثلا یک بار استدلال را با اسهال اشتباه گرفت! :|بعد حالا امشب یک فیلم دیدم -حتی توی نسخه ی دوبله شده اش- یک سیستم عامل برای دارنده‌ی افسرده‌اش چه کارها که نمی‌کند! از همفکری کردن در پاسخ ایمیل‌ها و کامنت‌ها تا چی بپوشیم و غیره ی دارنده‌ی خود!


یعنی یه سامانتایی هم پیدا میشه که یک هشت هزار و سی‌صد و شانزدهم از زمانش را بگذارد برای سر و سامان دادن و به چاپ سپردن فیش‌ها و کامنت‌های من؟ و اینکه قبل از چاپ فیش‌ها و درآمد زا شدن آن به ناگهان اکسپایر بشود برای همیشه و من کتابم رو تقدیم کنم به کاترین. بله این حق رو دارم با سوژه فیلم Her شوخی کنم.


پ.ن: از دوست خوبم نویسنده وب روزهای رنگی من تشکر می‌کنم بابت پیشنهاد این فیلم و همچنین از دیگر دوستانی که در زمینه سینکرونیزیشن‎ و پیدا کردن لینک‌ها یاریگر ما بودند.

این حس خوب هم تقدیم شما. لینک


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نگین جنوب فروشگاه گیاهان arghavan77 Claudia ماله موتوری بتن - Power Trowel مدرسه شاد طلوع سمفونی روزهای یک کتابدار دانلود فایل های علمی تلخ همچون چای سرد