نباید یه طوری زندگی کنیم که نشه ازش یه قصه درآورد. آدمای زیادی اومدن و بدون اینکه یه قصه‌ی پر ملات بسازن، رفتن.  آدمای بی قصه بعد رفتن شون می‌میرن. باید قصه بشیم. قصه‌ی شبای بلند ِ بچه‌های ِ بعد از خودمون. باید اون قصه‌ای بشیم که مامان بزرگ، بابابزرگا از تعریف کردنش واسه نوه هاشون لذت ببرن. مامان‌بزرگ بابابزرگا از تعریف کردنش آروم بغض کنن و بچه ها بخندن و تو عالم بچگی شون هیچ وقت نفهمن که چی شد بابابزرگ، مامان‌بزرگ شون توی اون داستان خنده‌دار بغض کردن.

 

ما باید قصه بشیم. و الا بعد رفتنمون، می‌میریم. من دوست ندارم بمیرم. این جوری مردنه که رفتن رو تلخ می‌کنه. و الا چی هیجان انگیزتر از رفتن؟ من دوست ندارم تلخ برم. باید قصه بشم. واسه شبای بلند ِ بچه ها. |asimeh|

 

پ.ن:

دعا می‌کنم حال مردممون خوب بشه

با مسئولین فعلا کاری ندارم :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Martha وبلاگ OceanCraft ایستگاه علوم اجاره آپارتمان مبله در تهران پژوهش کده من و شما کسب و کار هاي اينترنتي در ايران مرجع خبری اخبارآزمون کابینت|ام|دی|اف|سفید|های|گلاس پویاسازان فناوری اطلاعات تفریح و سرگرمی